من و تنهایی و وبلاگ
مینویسم و این بار با آهنگی که سازش چه زیبا نوازش گر حرف حرف واژه هایم گشته ...
نمیدانم که چگونه عشق از گوشه کنار این دل وارد شد،دلی که تمامی زاویه های آن را
مهروموم کرده بودن ..... دلی که به او عشق را معنای دیگری آموخته بودن ....
نمیدانم که چرا سهم این دل این همه دلواپسی های عشق میشود ....
نمیدانم ،اما مینویسم ... و این بار از سوز دل ....
دلی که همیشه در گذر ار گداز عشق خیلی کم توان است....
دلی که همیشه در پای ورود عشق ،جای هیچ اختیاری ندارد
و چه بی درنگ و چه ماهرانه سهمی برای عشق در دل وا مکیند ....
اما افسوس و دریغ که این عشق با عقل سر ناسازگاری دارد....
و شاید هرگز نباید با سوز اهنگ عشق واژه واژه ی آن را بسرایی؟!
که آن سرابی بیش نیست....
نوشته شده در یادداشت ثابت - شنبه 91/8/28ساعت
11:35 عصر توسط حمیده نظرات ( ) |
Design By : Pichak |